اردیبهشت 1393
دوباره سفر به مشهد من و مهیار و مامانی و بابایی دوباره اردیبهشت رفتیم مشهد تو این سفر خاله معصومه هم که یه هفته ای بود اومده بود تهران پیش ما همراهیمون کرد من وبابایی و خاله و مهیار با هم اومدیم مامانم که یه کم تهران کار داشت یه خورده دیرتر از ما اومد اینبار بیشتر بهمون خوش گذشت به لطف خاله ها و شوهر خاله ها ی عزیزم مهیار تو ماشین خیلی خوب بود فقط آخراش که خسته شده بود همش میخواست فیلم مریم (دختر خاله ام ) رو ببینه یعنی تو عمرم این همه مریمو ندیده بودم یه فیلم دو دقی...
نویسنده :
مامان سوده
3:26