مهیار نازممهیار نازم، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره

شازده کوچولو و راز گل سرخ

روزهای ما و مهیار اینجوری سر میشه

  از هشت ماهگی مهیار نتونستم کارهایی که انجام میده رو بنویسم حالا هرچی که یادم اومد نوشتم 1-  با تلفن و آیفون حرف میزنه لطف کرده و تشریف ببرین ادامه مطلب تا یه عالمه عکس ببینین   2-پازل ساده رو می چینه 3-حلقه هوش رو میچینه اما نا مرتب 4-دوتا مکعب رو میتونه رو هم بزاره 5-لگو بازی هم دوست داره . چند روزه که همش دست منو میگیره می بره تو اتاقش تا لگو بازی کنیم 6- عاشق آب بازیه 7- وقتی تو بازی میگم مهیار یک دو سه با دستش عدد یک رو نششون میده 8- خییییییییییییییییلی کمک من میکنه واسم طی میکشه گوشی هامون به شارژمیزنه جارو میکنه دستمال کشی میکنه (یه وقت هایی که من ...
24 آبان 1392

اینم از عادت های مهیار جون تو هشت ماهگی

قلقلک جزئ ثابت عادت هام شده کمتر مو می کشم نوازش دوست دارم از تاریخ ١٣٩١/١٢/٠٩ فصل جدیدی تو زندگیم شروع شد (چهاردست و پا رفتن )و همچنان ادامه داره حالا دیگه همه جا میرم وقتی صدام می زنن خودمو با ذوق بهشون می رسونم گاهی که مامانم خوابیده چهار دست وپایی میرم رو شکمش تا بیدار بشه و شیر بخورم به مامانم تو جارو کشیدن خونه کمک میکنم :سوار جارو برقی میشم و دستمو میذارم رو دکمه و هر چند ثانیه یکبار جارو رو خاموش میکنم همچنان سیم و کابل و پریز دوست دارم دیگه شصت پا دوست ندارم وقتی برام کتاب می خونن و همزمان به عکس ها اشاره میکنن چند لحظه توجه می کنم وسایلو با یه دست می گیرم و فرار می کنم تقریبا بعد از ایام عید شروع به دس دسی کردم ...
30 ارديبهشت 1392

عادت های من در ششمین و هفتمین ماه زندگی

من عادت های ماه قبلمو دارم اما با یه خورده تغییر:       مامانم تو ادامه مطلب نوشته من چه کارهایی بلدم     قلقلک دادن بدنمو دوست دارم و گاهی کلی با اینکار میخندم،آینه رو دوست دارم البته بیشتر دوست دارم نی نی تو آینه رو بگیرم با دستام ،و وقتی این کارو می کنم مامانم واسم می خونه : سلام سلام کی هستی ؟ تو هم یه نی نی هستی ؟نی نی توی آینه    شکل تو شکل منه !!!!!!! مو میکشم و اشکتونو در می آرم همچنان عاشق نوازشم اما اینقدر شیطون شدم که یه جا نمی مونم فقط وقتی خوابم میاد و حوصله ندارم اینور و اونو بچرخم آروم کنار مامان و بابا دراز می کشم و با عشوه نگاهشون می کنم تا نوازشم کنن &nb...
22 اسفند 1391

اینم عادت های من بعد از تولد 4 ماهگیم

  من هنوز قلقلک دادن بدنمو دوست دارم .چرخیدن و رقصیدنو دوست دارم.آینه رو مثل قدیما دوست دارم حالا دیگه جلوش ااااااا و آآآآآآآآآ می کنم.موهاتونو می کشم ولی گوشواره بیشتر دوست دارم. همچنان عاشق نوازشم    حالا الان از صبح تا شب عادت های جدیدم ایناست :   غلت می زنم مامان منو بر می گردونه دوباره غلت می زنم مامان ... غلت می زنم مامان ... غلت می زنم مامانم دستش بنده تابه من برسه سرمو به زمین فشار می دم و به پهنای صورتم اشک می ریزم   شصت پاهامو می گیرم و سعی می کنم تو دهنم کنم البته بکی دو بار این کارو کردم . خنده هام خیلی بیشتر شده و روزی 1بار واسه مامان و بابام قهقهه می زنم البته چون دورب...
16 دی 1391

عادت های مهیار جون در سن 3 تا 4 ماهگی

 من عادات ماه قبلمو دارم منهای اینا : بازی با زبونمو فراموش کردم ، در مورد شیر خوردن صبور تر شدم و وقتی گرسنه ام کمتر سر و صدا راه می اندازم . دیگه وقتی کلافه ام سرمو نمی چرخونم  . و اینا رو اضافه کردم:   با صدا می خندم  و تو خنده هام جیغ کوچولو می کشم . عروسکامو با دستم نگه می دارم و می خورم .   از اینکه آروم تو صورتم فوت کنین خیلی خوشم می آد و کلی براتون می خندم موهاتونو می کشم از اینکه جلو آینه برم خیلی خیلی خوشم میاد و کلی دست و پا می زنم گاهی اوقات حدود 10 دقیقه دست و پاهامو آروم تکون می دم و از خودم صدای گیییییییییخ در می آرم با صداهای آ...
7 آذر 1391

بدون عنوان

 از بدو تولد تا 1ماهگی من: من دوست دارم ، یه غلت کوچولو تو تشکم بزنم . جاتون خالی یه شب وقتی مامان و بابا خوابیده بودن  ، من اینکارو کردم. البته بعد پشیمون شدم چون ، صورتم گیر کرده بود به گوشه تشک . خدا رو شکر مامانم با صدای نفس هام زود بیدار شد .     من بعضی وقتها ، دوست دارم زبونمو پشت سر هم بیرون بدم . البته زبون درازی نمی کنم چون کار بچه های بی ادبه . من دوست دارم یکی پشت کمرمو ماساژ بده . بعضی وقتها دلم می خواد منو طوری بغل کنن ، که سرم رو شونه باشه و پشت سررو نگاه کنم . البته اگه قدم بزنین ممنونتون میشم . نمی دونین چقدر کیف داره وقتی سرمو ثابت نگه دارم و بدنمو به دو طرف تاب بدم . شبها نمی تونم بخوابم...
8 آبان 1391
1