مهیار نازممهیار نازم، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره

شازده کوچولو و راز گل سرخ

آخرین روزهای قبل از دو سالگی پسرم

  یه عالمه عکس داشتم واسه این پست اما فعلا نمیزارم  شاید یه روزی این پستو کامل کردم شاید هم نه این روزا خرسی و کوآلا همدم مهیار شدن با هم دسشویی میره غدا میخورن لالا میکنن یه وقتایی کوآلا رو میزاره رو پاش و براش لالایی میخونه قصه میگه تا بخوابه یه مدل قصه گفتنش : حسنی بلا بود واه واه واه فلفلی قلقلی ادایه ی برق اومد برقا رو خاموش کرد گفت لالا ( این داستان اداره ی برق هم برگرفته از داستانهای منه شبها که وقت خوابش میشه خاموشی میزنیم بعد اگه مخالفت کنه میگم اداره ی برق گفته باید شبا برقا خاموش باشه بعدشم کلی قصه از خودم در میارم که مثلا باب اسفنجی رفته اداره ی برق و ......) لالایی هم که فقط میگه لالا لالا ...
2 مرداد 1393

موهای مهیار پر / جاده ی شمشک / خانه ی بازی

  کوتاهی مو   یه روز بین تاریخ 13 تا 20 تیرماه بود که مهیارو بردیم موهاشو کوتاه کردیم .موهاشو واقعا دوست داشتم اما طفلی خیلی تو هوای گرم اذییت میشد . شبها سرش کلی خیس عرق میشد و باید هر روز حموم میکردیمش .حالا خوشگلی موهاشو گذاشتم واسه زمستون  رشد موهاش خوبه مطمئنم تا اون موقع دوباره خوشگل میشه   اینم یه عکس از آرایشگاه     بر عکس دفعه ی قبل که آرایشگاهو گذاشته بود رو سرش اینبار خیلی آروم بود که البته به لطف وجود بابا بود اول دوست نداشت بشینه رو صندلی اما بغل بابا که بود صدا ازش در نیومد   آخرش هم مثل یه پسر باادب از آقای آرایشگر تشکر کرد مهیار بعد...
2 مرداد 1393

لواسون و یه عالمه آب بازی و خاک بازی

جمعه 13/04/1393 رفتیم واسه نهار رفتیم لواسون مهیار هم کلی بااااازی کرد     از اونجایی که هوا خیلی گرم بود موهای پسری رو بستم که کمتر اذیت بشه     خیلیییییی هم خوشگل شد      بعد از نهار هم  رفتیم دیزین         کنار رودخونه بساطمونو پهن کردیم که مهیار راحت تر بازی کنه           مهیار هم واسمون ماهیگیری کرد                یه آقا متین هم  او...
18 تير 1393
1