مهیار نازممهیار نازم، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره

شازده کوچولو و راز گل سرخ

مهیار غذا خور می شود

1391/11/6 16:02
نویسنده : مامان سوده
753 بازدید
اشتراک گذاری

بیست روزه که دارم میشمارم 19 روز مونده ، 18 روز مونده ، 17 روز مونده و بلاخره دیروز مهیار جون اولین فرنی رو خورد.

 

سه شنبه 03/11/1391 مهیار جونی رو بردیم دکتر .دوباره کلی به دکتر خیره شد و گریه کرد.گریه

من و امین هم خندیدیم خندهوزن مهیار 500/7 شده .

آقای دکتر اجازه داد بهش غذا بدیم.قرار شد از پنج شنبه شروع کنیم .

مامانی زحمت کشید و براش آرد برنج درست کرد.

روز پنج شنبه مهمون داشتم. یکی از دوستهای دوران دبیرستانم که الان دو تا بچه داره سامان کلاس دوم دبستان و ستایش که یک سال و نیمشه.

 صبح زود بیدار شدم و تند تند کارامو انجام دادم

niniweblog.com

و کلی با وسایل آشپزخونه اختلاط کردم.

56.gif55.gif12.gif

مهیار امروز حسابی باهام مدارا کرد .بلاخره الهه جون اومد . چقدر بچه هاش به دلم نشستن مخصوصا سامان.

ستایش وقتی مهیارو دید فکر می کرد عروسکه و همش جیغهای کوچولو می کشید که مامانش مهیارو مثل عروسکش بنشونه تا اون بازی کنه . موهاشو شونه می کرد ، شیشه شیر بهش میداد و مهیار هم جیییغ می کشید .با ستایش زیاد جور در نیومد اما به جاش واسه سامان دست و پا میزد و خوشحالی میکرد . روز خوبی بود . بعد از ظهر امین از سر کار اومد و من واسه پسری فرنی درست کردم  

و مهیار بلاخره غذا خورد  1 قاشق فرنی برای خوردن و 1 کاسه فرنی برای بازی کردن

واینم آخر شب که دیگه صبر مهیار کوچولو تموم شده و مامان سوده باید ببره بخوابونش .

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

مامان کیان کوچولو
7 بهمن 91 11:52
آخی خداروشکر مامانی بالاخره من این گل پسر و دیدم ...
درست شد واز دیدن تون خیلی خوشحالم ..
مهیار کوچولو با اون اسم نازت اولین غذا خوردنت مبارک باشه عزیزم ..


هورااااا بلاخره وبم درست شد و مامان كيان جون تونست بياد مرسي ماماني كيان جوني رو ببوس
فائزه_مامان مهدیار
7 بهمن 91 15:49
سلام مامان سوده عزیز
نوش جون این گل پسر ومبارکم باشه 6 ماهگی و غذاخوردنش
ببوس مهیار جونی رو http://faezeh.niniweblog.comبه ماسر بزنی خوشحال میشم با اجازه لینک شدی

الان ما هم مياييم پيش دوست جديدمون

مژده (مامان پردیس)
7 بهمن 91 20:56
هوررررررااااا مهیار جونم غذاخور شد. نوش جونت عزیزم


آره عزيزم بلاخره مهيار و مامانش به آرزوشون رسيدن
دخملیـــــــــــــ شکلکـــــــــــــ...☀
8 بهمن 91 1:56
عجب قالب خوشملیــــــــــــــــــــــــ
وای که من عاشق ظرف غذای این جوجو شدم چه بامزه است


قابل نداره خانمی
مامان آريو
8 بهمن 91 14:38
نوش جونت مهيار جونم
چه ظرف غذاي خوشگلي داري
ميبوسمت گل پسرم
ممنونم .
قابل شما رو نداره

مادر باران
9 بهمن 91 16:26
نوش جان مهیار جوون انشالا همین روزا دندون غذاهای بزرگونه ترم میخوری . چه ظرف غذای خوشکلی


مرسي چشماتون قشنگ مي بينه فعلا فرني بهم نساخته فكر كنم بايد كباب بخورم
مادر باران
9 بهمن 91 16:27
شیش ماهگی گل پسر هم مبارک


مرسي بلاخره منم نيم ساله شدم
مامان محمد امين
9 بهمن 91 17:43
ميگم خوشگله پسر حال ميكني با دست رفتي تو فرني نههههههههههههه
نوشین مامان آریا
11 بهمن 91 20:37
نوش جانت عزیزم چرا گریه می کنی گلم


نوشین جون خوابم میاد اما خودم بلد نیستم بخوابم یکی باید منو بخوابونه
مامانی محمد طاها
12 بهمن 91 17:52
سلام منم برا غذا خوردن محمد طاها روز شماری میکردم سر 6 ماه بردم دکترش دستور غذائی بگیرم گفت هنوز ا ماه دیگه مونده حسابی ضایع شدم
پر من و شما 1 روز فاصله دارن راستی
مبارکه غذا دادن به نی نی تون خیلی مزه میده مبارکش باشه


مرسی که به ما سر زدین منم الان میام پیشتون
چرا دکتر اجازه نداد مگه 6 ماهش نیست ؟
مامانی محمد طاها
12 بهمن 91 22:41
من که خیلی وقته شما رو لینک کردم یعنی نمیدونم چند روزی میشه اگه شما هم ا فتخار بدین خوشحال میشم


حتما عزیزم