کالسکه سواری تو خونه
من دوست دارم مامانم هر جا تو خونه می ره ببینمش خوب چی بهتر از این بود که بغل مامانم تو خونه بچرخم مامان سوده همه چی رو کنار گذاشته بود و همش کنار من بود منم خوووووشحال.
وقتی شب می شد و می خواست استراحت کنه یه عالمه کار انجام نشده داشت . تازه منم بیدار بغل بابا امین .
بابا امین
مامان سوده
بلاخره بابا امین چاره اندیشید و منو تو خونه با کالسکه چرخوند خوب منم خوشم اومد البته مدت کوتاهی در طول روز اما بازم مامانم میگه غنیمته
مثل اینجا:
داریم با مامان سوده عروسکهامو که همیشه در حال خوردنشون هستم و الان ماشین لباسشویی زحمت شستنشونو کشیده ، می بریم آویزون کنیم تا خشک بشن .
حالا دیگه مامان سوده راحت تره . تازه گاهی هم بابا امین منومیچرخونه و غان غان دید دید بازی میکنیم و من کلی می خندم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی