اولین های پسر ی بعد از یک سالگی
من و امین امشب اومدیم یه سری به پست های پارسال زدیم .دوست داشتیم ببینیم مهیار از آبان پارسال تا الان چه تغییری کرده .
وااااااااای انگار اون مهیار پارسالی رو بردن یه مهیار دیگه به جاش آوردن
خیلی برام جالب بود بعضی کارهاشو فراموش کرده بودیم
من همه پست های این وبلاگ رو دوست دارم .آخه نوشته های خودمه.
اما از همه بیشتر پستهای مربوط به اولین ها به دلم میشینه. امشب هم دوباره همه شو خوندم .
این پست هم یکی از هموناست:
حالا برات یه ماشین میزارم تا با پای پیاده نری ادامه مطلب
جوجوی من تو یک سالگی واسه اولین بار از چسب زخم استفاده کرد البته به مدت کوتاهی چسب رو دستش موند. چون دوست داشت بازش کنه
چند وقتیه که بعد از ظهر ها با مهیار میشینیم یه چایی میخوریم و گپ می زنیم خیلی خوش میگذره بهمون .
روزهای اول من چایی میخوردم و مهیار چایی میریخت.
اما روز سه شنبه ١٦ مهر واسه اولین بار خودش چایی خورد
پسرم وقتی چهارده ماهه بود واسه اولین بار خودش نقاشی کشید
جمعه 19 مهر برای اولین خودش یه شکلات کاکائو رو باز کرد وخورد
همیشه شکلات ها رو باز میکرد و می انداخت کنار
اولین تفنگ بازی مهیار شب جشن تولد عرفان جون بود.
پنج شنبه 25 مهر بعد از رفتن مهمونها ما نشسته بودیم گپ می زدیم ومهیار هم حسابی بازی کرد
از اون روز به بعد همش منو میکشه
روز جمعه 26 مهر هم واسه اولین بار منو بابا امین و دایی سعید، مهیار جونو بردیم باغ وحش .
(باغ وحش تهران پارک ارم)
مهیار فقط حیوونها رو نگاه میکرد و عکس العملش معمولی بود .فقط جلوی قفس بابون ها ازخودش ذوق در وکرد .
10 آبان اولین تلاش های مهیار برای صعود به بالاتر از سطح زمین
داشتیم شام میخوردیم و قرار بود باباعلی حواسش به مهیار باشه .یهویی منو صدا کرد و گفت: داشتم نگاش میکردم که به ترتیب سطل ها رو چید و رفت بالا