اینم از عادت های مهیار جون تو هشت ماهگی
قلقلک جزئ ثابت عادت هام شده
کمتر مو می کشم
نوازش دوست دارم
از تاریخ ١٣٩١/١٢/٠٩ فصل جدیدی تو زندگیم شروع شد (چهاردست و پا رفتن )و همچنان ادامه داره حالا دیگه همه جا میرم وقتی صدام می زنن خودمو با ذوق بهشون می رسونم گاهی که مامانم خوابیده چهار دست وپایی میرم رو شکمش تا بیدار بشه و شیر بخورم
به مامانم تو جارو کشیدن خونه کمک میکنم :سوار جارو برقی میشم و دستمو میذارم رو دکمه و هر چند ثانیه یکبار جارو رو خاموش میکنم
همچنان سیم و کابل و پریز دوست دارم
دیگه شصت پا دوست ندارم
وقتی برام کتاب می خونن و همزمان به عکس ها اشاره میکنن چند لحظه توجه می کنم
وسایلو با یه دست می گیرم و فرار می کنم
تقریبا بعد از ایام عید شروع به دس دسی کردم
قبل از دس دسی مامان و بابا باهام توپ بازی میکردن و قل دادنو یه کوچولو یاد گرفتم هر وقت می تونستم توپو درست هل بدم برام دست میزدن و می گفتن آفرین حالا هر کاری میکنم واسه خودم دس میزنم اگر هم بهم بگن آفرین مهیار بی دلیل دس میزنم
ترس از غریبه ها خیلی کم شده تقریبا نمی ترسم و با همه جور میشم حتی گاهی اگه از کنارمون کسی رد بشه خودمو به سمت بغلش میکشم
دستمو به جایی می گیرم و می ایستم و اگر دور و برم خالی باشه با کمک میز راه میرم
اگه روی میز وسایلی در دسترسم باشه میریزم پایین و بعد میشینم باهاشون بازی میکنم
کشوها رو میکشم بیرون و........