12 بدر به جای 13 بدر
دوباره اومدم .........
مهیار لالا کرده و مامان سوده در حال استفاده از این فرصت طلایی تا خاطرات پسری رو ثبت کنه
از ٦ اردیبهشت که نصف شب اومدم و پست ثابت گذاشتم این وب خاک خورده حالا می نویسم هر چی که حافظه ام یاری می کنه البته این پستو همون 6 اردیبهشت نوشتم اما ثبتش نکردم حالا با یکم ویرایش ثبت شد
بلاخره ثبت شد
اینم اولین سیزده بدر مهیار
روز 12 تصمیم گرفتیم واسه نهار بریم بیرون شهر آخه سیزدهم همه جا شلوغه .ساعت 10 صبح وسایلمونو جمع کردیم و رفتیم ددر
همینطوری رفتیم و رفتیمو رفتیم تا رسیدیم به جنگل های آمل هوا عالی بود و این مسافرت چند ساعته واقعا بهمون چسبید مهیار جون هم بیشتر مسیر در حال نی نای نای بود و فقط یه ساعت واسه خواب رفت تو کرییر بقیه اش رو سر و کول من گذروند
بقیه عکس ها تو ادامه مطلب
بعد از نهار یه سر رفتیم کنار دریا
و شب هم برگشتیم خونه تا فردا پذیرای مهمونامون باشیم اینم عکس اولین 13 بدر مهیار که تو خونه با مهمونا (عمه نازی ،عمو رضا، آقا محسن پسرخاله بابا امین و زهرا جون و عرفان کوچولو )سر شد