دوباره سفر به مشهد
دوباره سفر
یه خورده واسه رفتنم شک دارم فردا شب مامان و بابا وسعید و فاطمه جون دارن چندروزی میرن مشهد .
امین خیلی بهم اصرار کرد که تو هم برو یه آب و هوایی عوض میکنی . یه کار اداری هم تو مشهد دارم که البته واسه انجامش عجله ای ندارم .
تردیدم به خاطر اینه که :
1-مهیار خیلی به من وابسته است می ترسم اذیت بشیم .
2-دوست ندارم روز مرد ، امینو تنها بذارم .
اولیش تا حدی برطرف شده چون دیروز با تکتم دختر خاله ام صحبت کردم میگفت ما نمیذاریم بهت سخت بگذره کمکت میکنیم . دایی سعید هم همراهمون هست و مهیار باهاش خوب کنار میاد . یه عمه نازی هم مشهد داریم که میدونم خیلی کمکم میکنه
اما در مورد دومیش .............
یعنی برم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگه دلو بزنم به دریا و برم این اولین سفر مهیار با قطار میشه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی