مهیار نازممهیار نازم، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره

شازده کوچولو و راز گل سرخ

چند کلمه حرف با نی نی جون

اینم آواهای من در سن 3 تا 4 ماهگی .  تعداد کلماتی که اضافه کردم کمه ، ولی بعضی وقتها خوشم میاد و خیلی تکرارشون می کنم . مثلا وقتی منو رو پا می ذارن و باهام بازی الاگلنگ میکنن . گییییییییییخ (وقتی پوشکمو تعویض می کنن ) -آغون -آغوم-آآآآآآآآآآ ااااااااا (خیلی زیاد)-نه -اوی - هاااه -کخ -ما   ...
9 آذر 1391

عادت های مهیار جون در سن 3 تا 4 ماهگی

 من عادات ماه قبلمو دارم منهای اینا : بازی با زبونمو فراموش کردم ، در مورد شیر خوردن صبور تر شدم و وقتی گرسنه ام کمتر سر و صدا راه می اندازم . دیگه وقتی کلافه ام سرمو نمی چرخونم  . و اینا رو اضافه کردم:   با صدا می خندم  و تو خنده هام جیغ کوچولو می کشم . عروسکامو با دستم نگه می دارم و می خورم .   از اینکه آروم تو صورتم فوت کنین خیلی خوشم می آد و کلی براتون می خندم موهاتونو می کشم از اینکه جلو آینه برم خیلی خیلی خوشم میاد و کلی دست و پا می زنم گاهی اوقات حدود 10 دقیقه دست و پاهامو آروم تکون می دم و از خودم صدای گیییییییییخ در می آرم با صداهای آ...
7 آذر 1391

من اومدم با اولین هام

اولین بار که پسرم با دستش انگشت های پاشو گرفت 22/08/1391 در حالیکه 3 ماه و 16 روز داشت ، بود. اولین بار که پسرم غلت زد جمعه 26/08/1391 بود . من داشتم خاطراتتو تایپ می کردم و بابا امین هم یه لحظه تو رو تنها گذاشته بود که با صدای تو اومدیم به طرفت و باورمون نمی شد که غلت زدی راستش هم خوشحال شدیم  و هم نگران که نکنه یه وقت حواسمون نباشه و تو اینکارو کنی آخه هنوز نمی تونی  در این حالت کامل سرتو نگه داری .   ...
7 آذر 1391

بدون عنوان

اولین بار که پسرم حباب ساز شد٣٠/٠٧/١٣٩١ بود اینم عکس حبابی که درست کرد اولین بار که پسرم تمرین نشستن کرد و تونست سرش رو در حین نشستن نگه داره2/08/1391 بود. اولین بار که  خودت رو به سمت من کشیدی پنج شنبه ٠٤/٠٨/١٣٩١ بود . من کلی خوشحال شدم جمعه ٠٥/٠٨/١٣٩١  وقتی بابا امین صدات زد بر گشتی نگاهش کردی به بابا امین زل زده بودی حدود ساعت ١٥:٣٠  اولین عروسی که پسرم رفت در تاریخ٠٦/٠٨/١٣٩١ ،تالار مروارید خ فاطمی بود .تو عروسی پسر خوبی بودی و وقتی چراغها روشن و خاموش می شد تعجب کرده بودی .اینم وقتی از عروسی برگشتیم.   ...
7 آذر 1391

بدون عنوان

علت گریه نوزادم چیست ؟ گریه نوزاد اصلی ترین راه ارتباطی او، و تنها راه حل بیان نیازهایش است . در اصل او با گریه اش با ما صحبت میکند .که اگربتوانیم زبان او را بشناسیم درصد بالایی از مشکل حل شده است . ما می توانیم مواردی که او را آزار میدهد رااز بین برده و یا اصلاح کنیم .فقط کافیست اعتماد به نفسمان را از دست ندهیم و سعی کنیم اوضاع را تحت کنترل قرار دهیم که در این صورت اعتماد نوزاد را به خود جلب کرده و به مرور باعث کمتر شدن دفعات گریه او خواهیم بود. درابتدا ممکن است نوزاد صبوری کمتری داشته باشد به همین دلیل بهتر است اولین گزینه در آغوش گرفتن او باشد این کار در حالیکه به او این اطمینان را می دهد که به او رسیدگی می شود به شما...
4 آذر 1391

بدون عنوان

پسر به این قشنگی هیچکس ندیده این دوتا شیطون منو خوشگل کردن عمه جونم داره برام کتاب می خونه و من کلی براش ذوق کردم مامان سوده وقتی کوچولو بود کلی پای این درخت تاب بازی کرده     پردیس ،شنیدم قراره فرنی بخوری .میشه یه ذره هم به من بدی؟ خوااااااهش می کنم ،جووووون من دایی سعید یه ذره بیشتر تلاش کنی ، من یاد می گیرم بگم مامان . اینم کیک تولد تکتم جون حرم امام رضا (ع) ...
3 آذر 1391

بدون عنوان

  ترانه های کودکانه به دو زبان   هوا بارونیه , بارون می باره هوا بارونیه بارون میباره پیر مرد داره خُر خُر میکنه اون رفت توی رختخوابش وسرش محکم خورد به تخت و تا صبح دیگه نمی تونه بیدار بشه     It's raining, it's pouring . It's raining, it's pouring; The old man is snoring. He bumped his head And went to bed And couldn't get up in the morning.   عروسک خانم مولی     خانم مولی یه عروسک داره که مریضه مریضه مرضه پس او به یک دکتر تلفن زدتا زود زود زود بیاد دکتر اومد با کیف و کلاهش و تق ...
30 آبان 1391