مهیار نازممهیار نازم، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره

شازده کوچولو و راز گل سرخ

منم از اونااااااااااااااا میخوام

1392/4/4 3:08
نویسنده : مامان سوده
403 بازدید
اشتراک گذاری

هفته پیش رفتیم فروشگاه شهروند البته به خاطر جشن صعود ایران به جام جهانی خیابونا خیلی شلوغ بود به همین خاطر حدود ١٢ شب رسیدیم فروشگاه و حسابی خلوت بود

از وقتی که مهیار میتونه خوب بشینه دیگه تو آغوش نمیزارمش و میشینه تو سبد

اونم خوشحااااااااااااال به دور و برش نگاه میکنه و اگه چیزی توجهش رو جلب کنه با دست میکشه به سمت خودش و ......... کلا ریاست میکنه واسه خودش عینک

من و امین داشتیم خرید میکردیم و راستش یکم عجله داشتیم که زود بریم خونه . که مهیار یکی از این سبدها که ماشین سرشه دید و شروع کرد به جییییییییییییییغ زدن

ما هم سعی کردیم حواسشو پرت کنیم تا ماشینو نبینه .

 به خریدمون ادامه دادیم آخه فقط یه کوچولو  مونده بود و نمیخواستیم زیاد معطل بشیم  که دوباره یه ماشین دیگه دید ول کن نبود جیغ می زد و خودشو به سمت ماشین میکشید

 حسابی سکوت فروشگاه به هم خورده بود

بلاخره امین تسلیم شد و رفت یه ماشین براش آورد

 

 

 

اینجام از خرید برگشتیم مهیار جون هم وسایل خریدو برمیداشت و نگاه میکرد

         

درسته یه کم معطل شدیم اما راستش وقتی مهیار با زبون بی زبونی خواسته هاشو به ما می فهمونه خیلی حال میکنیم  از خود راضی                      

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

زهرامامانه ایلیا جون
4 تیر 92 3:26
عسیم دیگه بزرگ شدی و واسه خودت اقا شدی هااااا
نوشين مامان آريا
8 تیر 92 9:00
عزيزم دلم خيلي ناز و بانمك شدي
مانلی
8 تیر 92 16:41
سلام سوده جون چقدر تو این چند وقته پست اضافه شده مهیارم چه عسلی شده من همچنان شمالم برگشتم همه ی پستتاتو میخونم و نظر میزارم گل پسرو ببوس


منتظرتم عزیزم