مهیار نازممهیار نازم، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره

شازده کوچولو و راز گل سرخ

واکسن 6 ماهگی

1391/11/21 8:14
نویسنده : مامان سوده
1,471 بازدید
اشتراک گذاری

شنبه 14/11/1391 پسرمو بردیم واسه واکسن 6 ماهگی

 

 

صبح زود بیدار شدیم با خودم فکر می کردم روز سختی رو در پیش دارم .بهش قطره استامینوفن دادیم بعدش هم پیش به سوی درمانگاه شهرداری .

خوش حال بود و می خندید مثل همیشه که می بریمش ددر .

اما طفلی بی خبر بود که ددر خبری نیست . تصمیم گرفتیم اگه امروز حالش خوب بود شب بعد از خرید بریم ددر .

وقتی بردیم تو اتاق واکسن ،با دقت به همه جا نگاه می کرد که خانوم پرستار با یه آمپول خوشگل اومد بالای سرش و به سرعت یکی از واکسن ها رو زد اونقدر به سرعت که خود مهیار دیر فهمید چی شد اولش یه خورده خیره نگاه کرد و بعد زد زیر گریه و در عرض چند ثانیه جیغ های بنفش و گریه های بلند درمانگاه رو پر کرد .

قربون اون حنجره ات برم که اینقدر قدرت داره .  

niniweblog.com

 

 

بعدش بابا امین ما رو گذاشت خونه و رفت سر کار . ایندفعه خونه مامانی نرفتم آخه اونا مسافرت بودن و قرار بود شب برگردن .پسری یه کم بد خلقی  کرد و بعدش خوابید

و خدا رو شکر اصلا اذیت نشدیم . انگار نه انگار که پسرم واکسن زده نه تب داشت نه درد داشت و چون همش خواب بود کمپرس سرد هم براش نذاشتم .

وقتی بیدار شد کلی با هم بازی کردیم فقط هر 4 ساعت روز اول و هر 6 ساعت روز دوم بهش قطره استامینوفن دادم

اینم مدل قطره خوردن پسرم

اول بررسی می کنیم

 بعد می خوریم

 و در آخر رنگ و رویمان عوض می شود

شب رفتیم شهروند خرید و پسری حسابی فضولی کرد از کنار هر قفسه ای که می گذشتیم خودش رو میکشید تا به وسایل دست بزنه ما هم گذاشتیمش تو سبد

بعدش هم مامانی تماس گرفت و فهمیدیم اومدن دیدن مهیار که کسی خونه نبوده ما هم بی خیال ددر شدیم و شام رفتیم خونه مامانی

شب هم خوابت می یومد اما بی تاب بودی و نمی خوابیدی و تا تونستی غر غر کردی الهی قربونت برم که مثل خودم غرغرویینیشخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

نوشين مامان آريا
21 بهمن 91 9:35
عزيز كوچولو 6 ماهگيت مبارك باشه ايشااله هميشه تندرست و شاد باشي خدا را شكر كه گل پسري زياد اذيت نشد. سوده جون تو پست قبلي اومدم بگم كادوي ماماني و بابايي قشنگه دستشون درد نكنه اشتباه شد

معلوم بود اما من باهات شوخی کردم عزیزم بووووووووووووووووووووووس

مامان کیان کوچولو
21 بهمن 91 11:24
وااااای اثلا ً این واکسن عذابه ...
حالا تا 1 سالگی راحتیم و میتونیم یه نفسی بکشیم

کیان همیشه بعد از 3 روز تازه حالش بد میشه و شیرشو خیلی بد میخوره و لاغر میشه .. غرغرو هم میشه ..
خدار وشکر که حال مهیار کوچولو زیاد بد نمیشه مامانش


آره عزیزم تا 6 ماه دیگه راحتیم ولی به نظر من این 6 ماه هم مثل برق میگذره
مانلی
21 بهمن 91 16:16
سلام سوده جان چشم رو هم بزاری مهیار گلم شده یک سال و نیم واکسنهاشم تموم میشه مهم اینه که سلامتیش بیمه میشه با این واکسن ها . قربون این ببر کوچولو برم
مامان محمد امين
22 بهمن 91 1:06
بگو ماشالله ماماني...اسفند دودش كن عسلمون جيگري شده واسه خودش محمد امينم شكر خدا تا حالا تو هيچ كدوم از واكسناش اذيتم نكرده
مژده (مامان پردیس)
22 بهمن 91 15:02
خدا رو شکر که مهیار جون بعد از واکسن خیلی اذیت نشده پردیس که خیلی اذیت شد چون میخواست شیطونی کنه و پاش دردمیکرد و نمیتونست و همش گریه میکرد بوس واسه مهیار ببری