واکسن 4 ماهگی
گل پسری مریض بود به خاطر همین چند روز دیر تر واکسنشو زدیم.
شنبه 11/09/1391 با خاله معصومه و مامانی رفتیم درمانگاه . اول قد و وزن پسرم رو گرفتن قدش عالی ولی وزنش یه کوچولو کم شده بود و منو غصه دار کرد. بیشتر به خاطر این ناراحت شدم که نمی دونستم سرما خوردگیش ممکنه اینقدر ضعیفش کنه . ولی اشکال نداره من و بابا امین دوباره تلاش می کنیم تا تپلی هاش برگرده .
دم در اتاق واکسن منتظر بودیم نی نی ها همه خوشحال می رفتن تو اتاق
و ناراحت میومدن بیرون .
مهیار کوچولو هم مثل همه با گریه از اتاق بیرون اومد و رفتیم خونه. عزیزم این ماه واست با جزییات ننوشتم . یه وقت فکر نکنی خاله ام پیشم بوده اینقدر حرف زدیم که وقت نکردم بنویسم!!!!!
خدا رو شکر دمای بدن پسرمون از 37 بالاتر نرفت هر چهار ساعت به مدت 2 روز قطره استامینوفن خورد 1 روز واسش کمپرس سرد گذاشتم خیییلی کمتر از واکسن دو ماهگی بی تابی کرد و خلاصه نه گل پسر نه مامان و بابا اذیت نشدن.