مهیار نازممهیار نازم، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره

شازده کوچولو و راز گل سرخ

اردیبهشت 93 پست سوم

1393/4/11 23:13
نویسنده : مامان سوده
776 بازدید
اشتراک گذاری

 

یه روز با مامانی و بابایی رفتیم کاشان

 

روز خوبی بود دست مامان و بابای مهربونم درد نکنه بوسبوس

مهیار هم طبق معمول تا تونست بازی کرد و آتیش سوزوند خندونک

 

 

در طول مسیر هم همش جلو پیش مامان نشسته بود

هرچی بهش میگفتم مهیار آقا پلیسه جلوی بابایی رو میگیره میگه پول بده  کچل مهیار جریمه  کچل

جیییییغ میکشید که تو نه  نهمامانی (همیشه مامانو به من ترجیح میده)

میخوام جلو بشینم

یعنی مستقل تصمیم میگیره ها واسه خودش شاکی

البته نه اینکه منم حریفش نشم  سوت

 اما ترجیح دادم بعد از مدت ها یه چند ساعتی بشینم تو ماشین بدون اینکه رو سر و کولم سوار شه موسیقی گوش بدم و تو حال خودم باشم .

واسه همین دیگه زیاد رو موضوع آقا پلیسه تاکید نکردم خندونک

 

 

شکلک های محدثه

 

اول رفتیم یکی از این باغ هایی که گلاب گیری میکنن

 

 

 

یه آهنگ شاد پخش شد مهیار هم شروع کرد به رقصیدن

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

واسه نهار هم رفتیم باغ پرندگان

 

 

 

مهیار اینجا ژست گرفت و به من گفت عکس بگیر

 

 

اینم پشت صحنه ی ژستش

 

 

جلوی قفس این شتر مرغ ها واستاده بودیم که یکی شون همش دهنش رو باز میکرد

تو دهنش واویلا بود 

خیلی کثیف بود منم حالم بد شد یهویی به شتر مرغه گفتم اه ببند دهنتو   niniweblog.com

دیگه مهیار ول کن نبود همون جا واستاده بود تکون هم نمیخورد تا این بدبخت دهنش باز میشد مهیار داد میزد بسته  دهن بسته  niniweblog.com

 

 

چند ماه پیش یادش دادم گلها و برگ ها نازن نباید بکنی شون

حالا هر وقت گل یا برگ میبینه ناز میکنه

 

 

 

باغ فین کاشان

اینقدر ازش عکس انداختم کلافه شد شاکی 

 عصبانی داره میاد منو بزنه

 

خیلی دوست داشت به آب دست بزنه و منم اجازه دادم

و این شروع یه آبرو ریزی بود

 

 

 

پاش الکی خورد به آب بعد خودش تمام پاشو کرد تو آبو اومد به من گفت افادم تعجب 

یعنی افتادم

 

بعدش هم یواش یواش رفت تو آبخندونک

 

 

 

 زبانواای خیلی ها همینطور که میگذشتن از اونجا ازش عکس و فیلم میگرفتن

 

 

هر بچه ای هم میدید صدا میکرد بیاد تو آب

 

 

 

 

 

 

 

و بازم مقاومت برای نخوابیدن

 

 

 

اینم از سفر یک روزه ی ما به کاشان

مهیار جون لطف کرد تو ماشین تا تهران خوابید و قتی هم رسیدیم خونه تا صبح رو سر و صورت من راه رفت خندونک

  شکلکهای جالب آروین

ممنون که ما رو همراهی میکنین

 

پسندها (2)

نظرات (0)