مهیار نازممهیار نازم، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

شازده کوچولو و راز گل سرخ

پسر شیرین زبون من

1393/7/4 10:15
نویسنده : مامان سوده
1,060 بازدید
اشتراک گذاری

 

پسری من در طول روز یه عالمه حرف میزنه

یه عااااااااااااااااااااااااااااااالمه

مثل فنچ میمونه آرام

و ما هم حسااااابی عاشق شیرین زبونی هاشیم

من همیشه دوست داشتم بچه ام پرحرف باشه متنظر

مهیار هم حساااابی منو به این خواسته ام رسوند

 

دیشب تو حیاط خونه ی مامان بودم که آقای همسایه رو دیدم

مهیار قبل از من با صدای بلند چند بار بهش سلام داد و خیلی تند و پشت سر هم میگفت : خوبی؟ شبتون بخیر منون خلی منون تشکر خودض

یعنی سلام خوبی ،شبتون بخیر ،ممنون،خیلی ممنون ،تشکر ،خداحافظ

وتو این مدت آقای همسایه فقط فرصت کرد بگه سلام پسرم خداحافظ خندونک

یه وقتایی هم میگه سلام برسون . حالا به کی خودشم نمیدونه خنده

 

چند روز پیش هم آژانس گرفته بودم برم خونه ی مامان

از اول که میشینه تو ماشین به همون شیوه ی قبلی با راننده احوالپرسی میکنه گاهی هم میگه وقت بخیر

بعدشم  خیلی مودبانه میشینه رو صندلی و شروع میکنه نگاه کردن به دور و برش

مثلا اگه رادیو روشن باشه هر چند دیقه یه بار از من میپرسه آقا چی میگه خانوم چی میگه

هر چی هم بیرون ببینه در موردش می پرسه

یه بار هم راننده تند می رفت بعد تو خیابون یه ماشین بهش نزدیک شد کم مونده بزنه به تاکسی

مهیار میگه آقا نزنی بهش

 اینم واسه اینه که من جدیدا خییلی ترسو شدم خجالت  و همش به امین میگم وای نزنی به این نزنی به اون مهیار هم از من یاد گرفته

وقتی هم بهش میگم کرایه رو حساب کن باز کلی بفرمایید و آقا تشکر و میسی و منون نثار راننده میکنه

و همیشه هم منتظر بقیه ی پولش میمونه در حد دو ثانیه خندونک اگه آقا بقیه ی پولو به سرعت نده تند تند میگه آقا بقیه اشو بده خندونک

حالا یه وقتایی هم که بقیه نداره بهش میگم قبول میکنه خدا رو شکر

وقتی هم می خوام پیاده بشم اگه تو کوچه باشه چون بن بسته مهیارو اول میزارم بیرون

چون قبلا بهش گفتم که از ماشین میای بیرون نباید بری وسط کوچه

همش به من میگه منو ماشینا نزنن بغلم کن

خیییییلی جون عزیزه به خدا  چشمک

 

 

مورد بعدی  آقا کریم سوپر مارکتی محلمونه

آقا کریم یه پای ثابت شخصیت های فرضی بازی مهیاره

یه وقتایی هم من یا مامان نقش آقا کریمو داریم ومهیار ازمون خرید میکنه بیشتر اوقات هم خریدش شامل قرص اسمار تیز و پاستیل و رشته و پنیر میشه

یه بار هم اومد از من مثلا طلا خرید  گفتم ببر بده خانومت 

رفت تو اتاقش با همسر فرضیش حرف زد این مدلی سلام خانوم خوبی وقت بخیر طلا خییدم برات 

بعد طلا رو داد و اومد واسه خودش از من پاستیل خرید

 یعنی دارم پسر تربیت میکنم زن دوووووست ها بغل 

 

 

بیشتر کلمات رو درست میگه بعضی از کلمات اشتباهیش ایناس :

 هواپیما = هپیما

 خداحافظ  =خدض

اختاپوس = خوش میون

رستوران =یستویان

اسماعیل =اسمالیل

ببخشید = بشخ

معذرت = معذت

یه چیزایی هم از اشتباهاتش یادم نمیاد غمگین

 

 

افراد رو کوچیک و بزرگ به اسم صدا میزنه من و امینو سوده و امین صدا میزنه اما وقتی محبتش اوج میگیره یه جون هم میچسبونه

مامان منو سکین و بابامو احمد صدا میکنه خندونک کلا بچه ام با همه احساس صمیمیت میکنه

یه بار هم چند ماه پیش شوهر خاله ی من اومده بود خونه ی مامان اینا همه حاج آقا صداش میزنیم . مهیار بهش میگفت اصغر بیا بریم بازی

 

 

جمله بندیش کامله و جمله ها رو هم به خوبی به هم ربط میده

 

 

در حد دو بیت شعر می خونه : پیشی ملوسم میخوام تو رو ببوسم مامانم نمیزاره خدایا چه کاره

 

 

خیلی سوال میپرسه

این چیه ؟ مال کیه ؟ به درد چی میخوره ؟ چیکار میکنن باهاش ؟چی میگن ؟ کجا میرن و یه عالمه سوال دیگه

 

 

وقتی با خودش بازی میکنه با همبازی های خیالیش حرف میزنه : که بیشتر شامل باب اسفنجی پاتریک ، خوش میون ،خچنگ ، آقا کریم ، اداره ی بیمه ،سکین ، احمد و سعیده میشن

سعیده جون هم که مامان آرتینه دوست وبلاگیمون که هر روز با هم در تماسیم

مهیار عاشقش شده و همش اسمشو تو بازی هاش میاره یا باهاش تلفنی حرف میزنهمحبت

 

 

بیشتر شعرها رو وقتی من میخونم کامل میکنه

و شعر یه توپ دارم قلقلیه رو اونجوری که دلش میخواد میخونه

من میگم من این توپو ..........

به جایی که بگه نداشتم میگه میخوام

 

 

شمارش رو تا پنج بلده اما تا ده توالی بعضی اعدا رو میدونه

مثلا من میگم هفت اون میگه هشت

 

 

فحش بلده ناااااجور : واااااای چند تا حرف زشت بلده که قراره بهش بی محلی کنیم تا فراموششون کنه تقریبا اولیشو تو اردیبهشت بود که به مریم دختر خاله ام گفت  خجالت

بعد من شروع کردم به ریشه یابی ببینم اینو کی یادش داده که چند تا دیگه هم یاد گرفت

یه بار من به حرفش گوش نکردم یه چیزی بهم گفت که مغزم سوت کشید تعجب

نتیجه ریشه یابی ، یک فرد بالغ شد که در طول این مدت سعی داشت فکر منو از سمت خودش منحرف کنه  خندونک

غافل از اینکه من زرنگتر از اونم 

فرد مورد نظر تهدید شده اگه به کارش ادامه بده اسمشو علنی میکنم واسه همه عینک

به جون خودم اسمشو میگم  زبان 

وااااااااااالا تعارف نداریم که اینهمه بیا واسه تربیت بچه ات تلاش کن بعد جلو بابات یه حرف آبدار نثارت کنه که از خجالت دلت بخواد زمین سر باز کنه بری توش

 

 

دیگه بگم که پسرم اسم بیشتر حیوونا رو بلده و صدای بعضی هاشون رو میگه

 

 

منو گول میزنه: یه موردش که یادمه مربوط به امشبه (جدیدا حافظه ی بلند مدتم دچار لغزش شده) درسخوان

 داشت با دو تا لیوان آب بازی میکرد تو خونه یکیش ریخت رو زمین بعد با خودش آروم میگفت:

اشکال ندایه میگم بشخ اونم باز بهم آب میده  (اشکال نداره میگم ببخشید )

یعنی من و امین داشتیم از تعجب میمردیما . خنده

تازه ببخشیدشم قبول نکنیم یه سوووووده جون و امییییین جون حواله مون میکنه ما هم  که   دلسووووووووووز قبول میکنمدروغگو

 

 

تلفن جواب میده : وقتی تلفن من زنگ میزنه بدو میکنه و میگه من جواب بدم بعد من گوشیو روشن میکنم و کلی با مخاطب تلفن من حرف میزنه

 

واسه من قصه میگه البته گااااهی دست و پا شکسته

 

 

تو صحبتهای منو امین گاهی شرکت  میکنه : مثلا من به امین میگم شام چی بزارم ؟ سفارش پخت خوراکی میده

یا اینکه ما با هم صحبت میکنیم در مورد اینکه کجا بریم ؟

پیشنهاد گردش میده که فعلا خونه ی سکین و پارک المهدی در اولویت هاش قرار داره

 

 

دیگه هم چیزی یادم نمیاد بنویسم فقط خبر اینکه من و مهیار چند روزه میریم سر کار که بعدا میام از اوضاع و احوالمون میگم

بااااای بااااای تا پست بعدی بوس

پسندها (5)

نظرات (5)

فریده
14 مهر 93 8:09
وااااااااااااااای خدا چقدر بامزه حرف می زنه ، لذت بردم ، کلی خندیدم . بقیه اش رو بده اصغر بیا بازی خدایی بچه که فحش می ده واسه پدر و مادر خیلی سخت و ناراحت کننده اس ولی واسه بقیه خیلی باحاله . می نوشتی چه فحشایی می ده خدا حفظش کنه فکر نمی کردم اینقدر شیطون بلا باشه.
مامان سوده
پاسخ
فریده جون تصور کن فحشاشو بنویسم
مامان سحر
14 مهر 93 10:01
ای جانمم. این آناهید منم خیلی شیرین فحش میدههههههههه
مامان سوده
پاسخ
سحر جون نکنه مربوط به مراحل رشدشونه خب
مانلی
15 مهر 93 8:31
سلام یعنی قربون اون اختاپوست برم
مامان گلشيد
16 مهر 93 11:15
عزيزم چقدر بانمكه قربون شيرين زبونيات برم خيلي خوشمزه شدي كه لپت و بتشم الهي
مامانی و بابایی
29 مهر 93 0:53
سلام سوده جون.میخاستم بپرسم سرویس چوب مهیارجونو از کجا گرفتی.در ضمن واسه خرید سیسمونی کجاهارو پیشنهاد میکنی؟واسه خواهرشوهرم که تهرانه میخام.ممنون
مامان سوده
پاسخ
طاهره جونم به سلامتی عزیزممن سرویس مهیارو از نی نی سالن روبروی پارک ساعی گرفتم اون موقع حدود چهار تومن شد اما الان خب بالا تر رفته قیمتاش واسه لباس هم خ بهار سیسمونی داره خوبه خ سنایی هم لباس داره که من خیلی دوس دارم و به نظرم بهتر میشه خرید کرد